آنجا که تروی دارد فرو می ریزد، همه یک شب راحت را طی می کنند، اما کسی نمی داند فردا بعد از طلوع آفتاب، اسبی که به غنیمت میگیرند، می شود یک بمب ساعتی که بالاخره شبی میرسد از پشت روزگار که می ترکاندت.
..
.
من همون شبم الان، همین امشب.
"سر تا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل
هان واقف دم باش رسیدیم، رسیدیم"
رَبِّ انّی لِما اَنزَلتَ الیَّ مِن خَیرِ فَقیر...