خرداد ۲۷، ۱۳۹۱

حافظ اندیشه کن از نازکی خاطر یار

یه روزی اینجا رو باز می کنی. می بینی هیچی نیست، به غیر از اینکه خیلی بزرگ وسط صفحه نوشته ام: "حذف شد".
خدایا ما اگر نخواهیم صبر کنیم، توی کدوم بن بست شهر باید پیدامون کنند؟

پ.ن: پست قبل که حذف شد درباره ی ملاقاتم با یک پیرمرد بیلیونر چینی بود که نزدیک یک ربع با هم حرف زدیم. برای یک ماه دیگر به شام دعوتم کرد.
من از آینده خیلی می ترسم علیا.