آبان ۱۱، ۱۳۹۰

"با کافران چه کارت، گر بت نمی پرستی؟"

فوئرباخ بر پایه ی فلسفه ی هگل، دین را اینطور نقد می کند: "انسان نباید صفات خوب را به خدا نسبت دهد. چرا که هرچه این کار را بیشتر انجام دهد، بیشتر از صفات نیک تهی می شود." مشکل ماتریالیستها این است که فکر می کنند اگر یک سطل آب از اقیانوس برداری، دقیقا به مقدار یک سطل از آب آن کم می شود. در صورتی که اینطور نیست. مثل این است که یک را از بینهایت، کم کنی...که می شود همان بی نهایت.
اما مارکس از همین تعبیر فوئرباخ برای توده ی کارگر، خوب استفاده می کند. او در "کار از خود بیگانه" می گوید: "هرچه کارگر بیشتر از خود مایه بگذارد، جهان عینی بیگانه ای که او بر ضد خود می سازد قدرتمند تر می شود، و چیزهای کمتری به او تعلق خواهد داشت..."
..
.
.
خلاصه کلا فلسفه چیز خوبی نیست.