بگو تمام ایستگاه بوی سیب می داد، اما...
قطاری نبود، آدمی نبود.
بگو روزی
یک قطار خالی از این ایستگاه رد می شود
که فقط یک مسافر جا دارد
و مرا می برد با خود؛ مثل موهای تو
که باد را می برد با خود
پ.ن:
به تمام درها و دیوارهای دانشگاه قسم:
"صفایی ندارد ارسطو شدن
خوشا پر کشیدن، پرستو شدن"
قطاری نبود، آدمی نبود.
بگو روزی
یک قطار خالی از این ایستگاه رد می شود
که فقط یک مسافر جا دارد
و مرا می برد با خود؛ مثل موهای تو
که باد را می برد با خود
پ.ن:
به تمام درها و دیوارهای دانشگاه قسم:
"صفایی ندارد ارسطو شدن
خوشا پر کشیدن، پرستو شدن"