بنویس، یک شبهایی بود، مثل همین شب؛ فردایش قرار بود برویم مدرسه. رو به روی من نشسته بودی، من شورش می کردم. تو فرار می کردی که مبادا دستگیر ِ من شوی.
بنویس...
حرف بزن، ابر مرا باز کن
تشنه ی یک صحبت طولانی ام
بنویس...
حرف بزن، ابر مرا باز کن
تشنه ی یک صحبت طولانی ام